عشق

عشق

عشق

عشق

روشن فکری

سه شنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۴، ۰۹:۰۲ ب.ظ

✘ plz share✘

✘Cp azad✘


مادر از پدر خواس تا روشن فکر شود


دختر به دانشگاهی در شهر دیگر رفت

و بی عصمت بازگشت


پدر از مادر خواس تا روشن فکر شود


و تنها به سفرهای خارج از کشور رفت

و هیچوقت باز نگشت


خواهر از برادر خواست روشن فکر شود


و راحت به رابطه های بی بنیاد خود ادامه داد


زن همسایه خود را به روشن فکری زد


و با پسری که جای فرزندش بود رابطه ای نا مشروع


برقرار کرد

داماد از عروسش خواست تا روشن فکر شود


و قبل از عروسی جنینی سقط شد


استاد از شاگرد خواست روشن فکر شود


و تنی برای نمره ای فروخته شد


صاحب خانه ای از مستاجرش خواست روشن فکر شود

و صیغه ای ساعتی جاری شد

دکتر از مریضش خواست تا روشن فکر شود


و کلیه ای دیالیزی به ازای همبستری درمان شد


صاحب کار از کارمندش خواست روشن فکر شود


و بساط عیش و نوشی به ازای یک ماه مرخصی با

حقوق بر پا شد


پسری از دختری و دختری از پسری خواست تا روشن فکر شود

و بی عدالتی ها بی جواب ماند

حالا ما مانده ایم با چشم هایی کور شده


از این همه روشنایی که خوب تکیه گاهی


شده برای یک مشت کثافت کاری

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۱۶
setareh1 asemani

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی